به گزارش همشهری آنلاین، شاید بچههای دهه هفتاد به بعد فقط وصف این صحنهها را در دوران جنگ شنیده بودند ولی این روزها فرصتی پیش آمد تا شنیدههایشان را به چشم خود ببینند و لذت ببرند. این تصاویر را مقایسه کنید با تصاویر درگیری در پمپبنزین اسرائیلیها که منجر به زدوخورد میشود و مجبور میشوند کپسول آتشنشانی مردم را جدا کنند.
«این زیباترین صحنهای است که من از آغاز این جنگ دیدم. توی دمای ۴۱ درجه مردمی که در صف پمپبنزین ایستادن و این آقا با دختر زیبای کوچولوشون دارن به مردم شربت میدن. این مردم هیچ موقع شکست نخواهند خورد.» اینها را یکی از کاربران فضای مجازی میگوید.
البته که این تنها تصویر نبود. ویدئویی میبینیم از جوانهای کشورمان که وقتی میبینند در گرمای تابستان مردم در ترافیک ماندهاند، با تانکری آبخنک به جادهها میبرند و آنها را سیراب میکنند.
جوان دیگری برای کسانی که در صف پمپ بنزین هستند، هندوانه خنک آورده تا جگرشان خنک شود.
داستان اینجا تمام نمیشود. نانوایی را میبینیم که روز بعد از حمله وحشیانه اسرائیل به صداوسیما و عکس باصلابت سحر امامی، خبرنگار شبکه خبر را در به دیوار نانواییاش نصبکرده و نوشته برای سلامتی این شیرزن ایرانی نان امروز صلواتی است.
کاربر دیگری نوشته سوپرمارکت بودم. یک جوان با تیپ خاص و خالکوبی و گردنبند و موهای آنچنانی اومد گفت: آقا نون داری؟ طرف دو بسته آورد گفت: خدمت شما. جوان گفت: نه همون یک بسته کافیه، بذار به افراد بیشتری برسه. عجب مردم و جوانهای شریفی داری ایران.
همینطور که میگردم چشمم بهعکس نانشیرمال میافتد که وسطش کلمه زیبای «وطن» خودنمایی میکند. کپشن را که میخوانم نوشته: شب است. دارم قدمزنان برمیگردم. به نانوایی میرسم. دارند میبندند. نان تمام شده. میگویم: دو تا شیرمال بده. پسر جوان که گرد آرد و خستگی با هم روی صورتش نشسته، میدهد. میگیرم و در کولهام میگذارم. به خانه میرسم. نانها را که درمیآورم، حیرت میکنم. روی نانها، نوشتهاند: «وطن» …
ولی آخرین پست آچمزمان میکند. شخصی با آیدی نسترنول نوشته است: بعدها بنویسین وسط جنگ یه خانومی اومد پول نداشت برای نسخهاش، به دقیقه نکشید یه آقایی که اومده بود داروی شیمی درمانیاش رو بگیره گفت من هزینهاش رو میدم.