به گزارش پایگاه فکر و فرهنگ مبلغ، شهید آیتالله عطاءالله اشرفی اصفهانی یکی از چهرههای عرصهی علم و تقوی و مبارزه بود که بیش از چند دهه علیه طاغوت مبارزه کرد و سرانجام در محراب عبادت – در کرمانشاه – به دیدار معبود شتافت.
این شهید والا مقام که از شهدای محراب است در طول حیات پر برکتشان همواره در کنار امام(ره) بود و با وجود سختیها و مرارتهایی که رژیم پهلوی برای ایشان ایجاد میکرد، لحظهای از حمایت امام(ره) و اندیشههای ایشان فروگذار نکرد. آنچه که در ادامه میآید، نگاهی است کوتاه به زندگی و مبارزات ایشان، که به مناسبت سالگرد شهادتشان در سال 1361، تدوین شده است.
پیشینه خانوادگی و دوران کودکی
شهید اشرفی اصفهانی در سال 1281 هـ ش در شهر سده (خمینیشهر) اصفهان دیده به جهان گشود. پدرش حجتالاسلام و المسلمین میرزا اسداله نوهی حجتالاسلام میرزا محمد جعفر بود.
اجداد شهید اشرفی اصفهانی در سدههای گذشته از جبل عامل به ایران مهاجرت کرده بودند. وی دوران تحصیلات ابتدایی را در شهر زادگاهش گذراند و به دلیل حافظهی قویی که داشت در سن 12 سالگی برای ادامه تحصیل عازم اصفهان شد و به مدت ده سال فقه و اصول را در محضر علمای این شهر گذراند. از اساتید ایشان در این زمان میتوان به آیات عظام: سید محمد باقر درچهای و آیتالله سید محمد نجف آبادی اشاره کرد.
زندگی در نهایت فقر و تنگدستی
آنگونه که شهید اشرفی اصفهانی روایت کرده، در این مقطع وی در نهایت عسرت و تنگدستی گذران روزگار میکرده است، ایشان در این مورد گفتهاند:
«زمانی در حجرهای با سه نفر دیگر در مدرسه نوریهی اصفهان زندگی میکردیم. بسیاری از روزها نه چای داشتیم، نه نفت و نه قند. برای مطالعه در شب از نور چراغ نفتی توالتها استفاده میکردیم. در روزهای جمعه به یکی از مساجد دور افتادهی اصفهان میرفتم و از صبح تا عصر در آن مسجد درسهای یک هفته را دوره میکردم. در مدت دوازده ساعتی که آنجا مطالعه میکردم، غذای من فقط مقداری دانهی ذرت برشته بود. چیز دیگری نداشتم.»
شهید اشرفی اصفهانی در چنین شرایط سختی، دوران تحصیلاتش را در حوزهی اصفهان به مدت ده سال گذراند و در سن 22 سالگی در سال 1302 هـ ش عازم حوزهی علمیه قم شد. این زمان مقارن بود با دورهی نخست وزیری رضاخان سردار سپه و اواخر حکومت قاجار. رضاخان در زمان مورد نظر برای رسیدن به تاج و تخت در تلاش بود تا افکار عمومی جامعه را به سوی خود جلب کند، لذا نه تنها با نیروهای مذهبی به صورت علنی مخالفت نمیکرد، بلکه با حضور در مراسمهای مذهبی به دنبال نشان دادن چهرهای موجه از خود نیز بود. حوزهی علمیهی قم هم در این زمان با آمدن آیتالله العظمی عبدالکریم حائری رونق بسیار زیادی یافته و علمای سراسر کشور برای تدریس و تحصیل به آنجا عزیمت میکردند. امام خمینی(ره) نیز در همین زمان از اراک به قم تشریف آورده بودند.
شهید بزرگوار اشرفی اصفهانی 23 سال در قم سکونت داشتند که بیش از 20 سال آن در حجرهی شمارهی 21 مدرسهی فیضیه بود. در این مدت طولانی وی به دلیل اینکه از مشکلات اقتصادی در مضیقه بود، همواره به صورت تنها زندگی میکرد و مختصر شهریهای را که دریافت میکرد نیز آنقدر نبود که خانوادهاش را از اصفهان به قم بیاورد.
فقط هفتهای یک بار میتوانستیم غذای گرم بخوریم
فرزند ایشان حجتالاسلام حسین اشرفی اصفهانی در مورد این سالها میگوید:
«بنده در سن 7 سالگی بودم که پدرم برای ادامه تحصیلات از اصفهان به قم آمدند و در حجره کوچکی در مدرسه فیضیه اقامت گزید. من و برادر کوچکترم که بعداً به قم آمدند، در آن حجره کوچک در معیت ایشان بودیم. وضع زندگی ما به نحوی بود که فقط هفتهای یک بار میتوانستیم غذای گرم بخوریم و آن غذای گرم حلوایی بود که اصفهانیها به آن «شل شلی» میگویند.»
در قم شهید اشرفی اصفهانی به رغم همهی مشکلاتی که داشت مدارج علمی و اخلاقی را طی کرده و مورد احترام اساتید خود قرار گرفت و به یکی از چهرههای برجستهی حوزهی علمیه قم تبدیل شد. از اساتید ایشان در قم میتوان به آیات عظام: آیت الله العظمی حائری، آیت الله حجت، آیتالله سید محمد تقی خوانساری، آیتالله سید صدرالدین و آیتالله العظمی بروجردی اشاره کرد.
وی در 40 سالگی از آیتالله خوانساری اجازه اجتهاد گرفت و با ورود آیتالله العظمی بروجردی به قم به مدت 12 سال در محضر ایشان کسب علم و فضیلت کرد. وی به شدت مورد علاقهی آیتالله العظمی بروجردی بود و رابطهی بسیار نزدیکی میان ایشان وجود داشت. در سال 1335 شهید اشرفی اصفهانی جهت تبلیغ و نشر معارف اسلامی از سوی آیتالله العظمی بروجردی عازم کرمانشاه شد. در این شهر ایشان علاوه بر انجام فرایض دینی، حوزهی علمیهی این شهر را به رونق انداخت و شاگردان بسیاری تربیت کرد که در دوران نهضت امام(ره) مصدر خدمات فراوانی در استان شدند.
شروع فعالیت سیاسی و حمایت از امام
آشنایی شهید اشرفی اصفهانی با حضرت امام(ره) به قبل از دههی چهل باز میگردد، وی هنگام اقامت در کرمانشاه ارتباطش را با امام(ره) حفظ کرد و با آغاز نهضت اسلامی در دهه چهل این ارتباط وارد مرحلهی تازهای شد.
شهید اشرفی اصفهانی پس از دستگیری امام(ره) در خرداد 1342 از کرمانشاه به قم آمد و با این اقدام رژیم پهلوی به شدت مخالفت کرد. وی در جمع سایر علمایی که در این رابطه به تهران آمده بودند، اظهار داشت:
«امروز روزی نیست که ما بخواهیم در مقابل این رژیم جنایتکار سکوت بکنیم، ما نباید در ارتباط با دستگیری امام خمینی(ره) آرام بنشینیم» به این ترتیب مبارزهی علنی شهید اشرفی اصفهانی علیه رژیم پهلوی پس از قیام 15 خرداد آغاز و تا پیروزی انقلاب اسلامی به صورت آشکار و پنهان ادامه داشت.
سیر مبارزات ایشان در این برهه به صورت زیر بود:
الف) آگاهی دهی سیاسی به مردم و برقراری ارتباط با سایر علمای مبارز کشور
شهید اشرفی اصفهانی به گفتهی اسناد ساواک در دههی چهل، علاوه بر آگاهی دهی دینی و سیاسی به مردم کرمانشاه که در قالب سخنرانی در مسجد آیتالله بروجردی صورت میگرفت، وظیفهی حفظ ارتباط میان علمای قم و مردم استان را بر عهده داشت. وی همچنین اعلامیههای آیات عظام را در کرمانشاه پخش میکرده است. در سندی از ساواک به این موضوع اشاره شده است:
«محترماً برابر اعلامیه واصله هفته گذشته تعدادی اعلامیه به امضای آقای مرعشی [آیتالله العظمی سید شهاب الدین مرعشی نجفی] و بازرگانان و اصناف تهران وسیله پست برای آقای حاج عطاءالله اشرفی مدرس مدرسه علمیه و پیش نماز مسجد آقای بروجردی واصل که قسمت عمده آن را وسیله شیخ علی نجفی در شهر بین معتمدین و طرفداران خود توزیع مینماید.»
شهید اشرفی اصفهانی پس از قیام 15 خرداد مواضع بسیار تندی علیه رژیم پهلوی گرفت و با بصیرت و دوراندیشی خاصی حوادث کشور و سیاستهای رژیم پهلوی را دنبال میکرد. مواضع ایشان در مورد قانون استخدام طلاب به وسیلهی دولت حزم و دوراندیش ایشان را نشان میدهد، وی در این مورد گفته است:
«اینها که استخدام میشوند باید تابع مقررات دولت باشند تا هر کاری که ارجاع میکنند انجام دهند. مثلاً یکی از کارهایی که اول مرتبه باید انجام دهند (دعا به شاه است) و این خود عمل بدی است.
ضمناً اگر مقصودی ندارند، چرا طلاب را که هیچ مدرکی ندارند استخدام میکنند و دیپلمها را که بیکار هستند استخدام نمیکنند. اینها هدفی جز از هم گسیختگی حوزههای علمیه ندارند.»
ب) مخالفت با جشنهای رژیم پهلوی
از دیگر اقدامات آیتالله اشرفی اصفهانی در کرمانشاه، مخالفت با جشنها و مراسمهای رسمی رژیم پهلوی بود، ایشان در این زمینه با دیگر علمای استان کرمانشاه از جمله «شیخ عبدالجلیل جلیلی» همکاری نزدیکی داشت. در سندی از ساواک آمده است:
«شیخ عبدالجلیل جلیلی و حاج عطاءالله اشرفی اصفهانی بنا به تصمیم قبلی در مورد روز دوشنبه 3 / 8 / 43 که مصادف با 4 آبان و ولادت اعلیحضرت همایون شاهنشاه میباشد مدرسه را تعطیل نکرده و حتی در منزل هم برای عید طبق معمول جلوس نکردهاند و روز یکشنبه حاج عطاءالله در جلسه درس که فقط (سید مصطفی جزایری) در آن حضور داشته اظهار میدارد که فردا بد طوری مصادف شده مردم اگر جشن بگیرند اینها به حساب خودشان میگذراند و اگر جشن نگیرند نسبت به فاطمه زهرا ادای احترام نشده ما هم که فردا را نه تعطیل میکنیم نه جلوس و مسلماً علمای قم هم این عمل را کردهاند و جلوس هم نخواهند کرد.»
ج) کنترل شهید اشرفی اصفهانی به وسیلهی ساواک
مواضع تند شهید اشرفی اصفهانی علیه رژیم پهلوی و نقش مثبت ایشان در بیداری افکار عمومی، سبب شد تا رژیم پهلوی از سال 1342 به صورت مرتب رفتار و گفتار ایشان را کنترل کند. وی بارها به خاطر اظهاراتش به ساواک برای بازجویی احضار شد. در اسناد ساواک از ایشان با عناوینی چون «روحانی مخالف کرمانشاه» و «روحانی مخالف دولت» یاد شده است. در سندی به تاریخ 25 / 12 / 1344 آمده است:
«شیخ عطاءالله اشرفی که از روحانیون مخالف کرمانشاه میباشد قصد دارد، روز 26 / 12 / 44 جهت دیدار اقوام خود به قم و اصفهان مسافرت نماید دستور فرمائید اعمال وی را تحت نظر قرار داده و نتیجه را اعلام دارند.»
اسناد ساواک نشان میدهد که وی به شدت تحت کنترل بوده و به وسیلهی منابع ساواک در شهرهای مختلف تحت نظر قرار میگرفته است. در سندی به تاریخ20 / 1 / 1345 آمده است که وی «پس از ورود به اصفهان در همایونشهر منزل شخصی اقامت نمود. طی مدت اقامت در این شهرستان رفتارش وسیله منابع تحت نظر قرار گرفت.»
د) حفظ ارتباط با امام و ترویج اندیشههای ایشان
همانگونه که گفته شد، شهید اشرفی اصفهانی ارتباط نزدیکی با حضرت امام(ره) داشت و وجوهات شرعیهی ایشان را در کرمانشاه جمعآوری میکرد. پس از تبعید امام(ره) به ترکیه و سپس عراق در سال 1343، ایشان از طریق مکاتبه و حتی دیدار حضوری، از حال امام(ره) آگاه میشد و منویات ایشان را اجرا میکرد. در اسناد ساواک تعدادی از این مکاتبات دیده میشود. در یکی از این نامهها، امام(ره) به نامهای از شهید اشرفی اشاره فرمودهاند، مطلب ذیل بخشی از این نامه است:
«به عرض عالی میرساند مرقوم محترم که حاکی از سلامت مزاج شریف و حاوی تفقد از اینجانب بود موجب تشکر گردید سلامت و توفیق جنابعالی را از خداوند تعالی مسئلت مینماید..»
هـ) دعوت از روحانیون سراسر کشور برای انجام سخنرانی در کرمانشاه
از جمله اقدامات شهید اشرفی اصفهانی در کرمانشاه دعوت از روحانیون مخالف رژیم برای سخنرانی در مساجد استان کرمانشاه بود. از جمله کسانی که از این طریق به کرمانشاه دعوت شدهاند، میتوان به حجتالاسلام محمدتقی فلسفی و شهید عبدالکریم هاشمی نژاد و بسیاری دیگر از روحانیون انقلابی اشاره کرد. این افراد با سخنرانیهای افشاگرانهی خود نقش مهمی در بیداری مردم استان داشته و آنها را در جریان اندیشههای حضرت امام(ره) قرار میدادند. در سندی از ساواک راجع به دعوت آیتالله اشرفی اصفهانی از شهید حجتالاسلام هاشمی نژاد آمده است:
«قرار است سید عبدالکریم هاشمی نژاد که از وعاظ مشهد میباشد برای ماه رمضان به کرمانشاه مسافرت و بعد از نماز ظهر و عصر در مسجد آیت الله بروجردی و ساعت 16 در مسجد جلیلی (فیض آباد) از منبر استفاده کند.»
و) فراهم کردن زمینههای مرجعیت امام پس از مرگ آیتالله حکیم در کرمانشاه
از اقدامات مهم شهید اشرفی اصفهانی در استان کرمانشاه، فراهم کردن زمینههای پذیرش مرجعیت امام(ره) در استان بود. وی که در این راه متحمل فشارهای زیادی از سوی ساواک و برخی افراد سودجو شده بود، هرگز لحظهای از هدفش فروگذار نکرد و توانست اکثر علمای کرمانشاه را در این زمینه با خود هم عقیده کند. آیتالله مومن در این مورد گفته است:
«اینجانب [آیتالله مومن] در سفری که بعد از وفات مرحوم آیتالله حکیم – قدس سره – در راه زیارت عتبات مقدسه ائمه صلواتالله علیهم اجمعین به باختران داشتم، خدمت دوستان فضلاء باختران رسیدم، آنان نقل کردند که آقای اشرفی به ما دستور دادهاند که تنها حضرت آیتالله العظمی خمینی مدظله العالی را به عنوان مرجع تقلید به مردم معرفی کنیم و اگر ماموران و یا ساواک طاغوت پرسیدند که چرا شما معظمله را به مرجعیت تقلید معرفی میکنید بگوئیم آقای حاج آقا عطاءالله اشرفی به ما چنین دستور دادهاند.»
ز) برگزاری مراسم بزرگداشت شهدای کشور در سال 1356 و 1357
شهادت حاج آقا آیتالله مصطفی خمینی در سال 1356 را باید سرآغاز گسترش اعتراضات در سراسر کشور دانست، که سرانجام منتهی به سقوط رژیم پهلوی شد. شهید اشرفی اصفهانی در کنار علمای سراسر کشور به شدت از شهادت فرزند ارشد امام(ره) متأثر شده و در کنار دیگر علمای استان مجالس ترحیمی را برای بزرگداشت یاد ایشان ترتیب دادند که در آنها صحبتهای تندی علیه پهلوی ایراد میشد. وی علاوه بر آن با ارسال تلگرافهایی برای علمای قم این مصیبت را به آنها و امام(ره) تسلیت گفته بودند. در اسناد ساواک آمده است:
«آقایان سید محمد میبدی و شیخ محمدرضا کاظمی و عطاءالله اشرفی خوزانی در مورد فوت مصطفی خمینی تلگراف تسلیتی به آقایان گلپایگانی و شریعتمداری و خوانساری و سید عبدالله شیرازی و سید مرتضی پسندیده (برادر خمینی در قم) مخابره نمودهاند.»
برگزاری مراسم ختم برای حاج آقا مصطفی خمینی
در سند دیگری راجع به برگزاری مراسم ختم برای حاج آقا مصطفی خمینی آمده است:
« مجلس ترحیمی برای نامبرده بالا [شهید حاج مصطفی خمینی] توسط حاج عطاءالله اشرفی خوزانی معروف به حاج آقا عطاء اصفهانی در مسجد بروجردی برگزار گردید. در این مجلس حدود 600 نفر حضور داشته که از این عده حدود 50 نفر روحانی و طلبه که از قم آمده بودند حاضرین جلسه را تشکیل میدادند.»
در این مراسم به شدت از رژیم پهلوی انتقاد شد که بازتاب بسیار زیادی در میان مردم کرمانشاه داشت. پس از این مراسم آیت الله اشرفی اصفهانی بلافاصله به ساواک احضار، اما به دلیل کهولت سن فرزندشان به جای ایشان به شهربانی رفتند. در سال 1357 با اوج گیری فعالیتهای انقلابی در سراسر کشور، کرمانشاه نیز به یکی از مراکز مهم برگزاری تظاهرات تبدیل شد. آیتالله اشرفی اصفهانی به رغم تهدیدهای ساواک پیش قدم در ساماندهی مراسمها و تظاهرات استان بودند، در سندی از ساواک به تاریخ 12 / 1 / 1357 آمده است:
«در روزهای فوق به جز شیخ عطاءالله اشرفی جوزانی معروف به حاج آقا عطا اصفهانی فرد دیگری پیشقدم برای تشکیل مجلس چهلمین روز مقتولین تبریز نگردید و نامبرده بالا هم ابتدابهساکن و بدون مشورت با سایر روحانیون بعد از ظهر روز 10 / 1 / 37 [1357] توسط ایادی خود در محافل عمومی اعلام نمود که بعد از نماز مغرب در مسجد حاج شهبازخان برای مقتولین تبریز مجلس ترحیم برگزار خواهد کرد.»
وی در مورد اقدامات رژیم در استان کرمانشاه و فشارهایی که به روحانیون و مردم وارد میشد مواضع بسیار تندی اتخاذ کرده و رژیم را تهدید به مقابله میکرد. در سندی به تاریخ 2 / 5 / 1357 آمده است:
«آقای شیخ عطاالله اشرفی اصفهانی با حضور عدهای حدود ششصد نفر از طبقات مختلف مردم در مسجد بروجردی به منبر رفته ضمن سخنرانی اظهار داشته سه نفر از علما را دستگیر نمودهاند و هم اکنون در بازداشت هستند با مقامات صحبت کردیم امیدواریم تا شب برگردند و در مسجد یا منازل آنها را زیارت کنیم. خلاصه شما هم هوشیار باشید در خاتمه اضافه نموده در کشور ما هم اکنون آدمکشی رواج پیدا کرده و حالا هم مشغول آدمکشی میباشند.»
تلاشهای شهید اشرفی اصفهانی راجع به آزادی روحانیون بازداشت شده نتیجه داده و آنها چند روز بعد از زندان آزاد شدند. در مهر ماه 1357 افزایش تلاشهای سیاسی شهید اشرفی اصفهانی و مواضع شدید ایشان علیه رژیم پهلوی منجر به دستگیری ایشان شد. در سندی از ساواک راجع به این واقعه آمده است:
«دو نفر روحانیون به شرح زیر که جزو عوامل موثر و امضاءکنندگان اعلامیه تحریک آمیز و عامل ایجاد تظاهرات و اغتشاش در روزهای 9 و 11 / 7 / 57 تشخیص داده شدهاند در مورخه 14 / 7 / 57 دستگیر و به شهربانی استان تحویل و نامبردگان در ساعت 0900 روز جاری با مأمورین بدرقه به تهران عزیمت نمودند. ضمناً برای دو نفر فوقالذکر هنوز قرار بازداشت صادر نشده و مراتب جهت استحضار اعلام میگردد.
1- حاج آقا عطاءالله اشرفی جوزانی معروف به حاج آقا عطا اصفهانی
2- شیخ جعفر محمدی عراقی معروف به حاج آقا بهاءالدینی.»
اعتراضات شدید مردمی و واکنش برخی مراجع عظام تقلید نسبت به بازداشت شهید اشرفی اصفهانی باعث شد تا رژیم برای جلوگیری از اغتشاشات عمومی ایشان را آزاد کند. شهید اشرفی اصفهانی به رغم کهولت سن در تمام راهپیمائیها و تظاهرات علیه رژیم پهلوی شرکت میکرد. وی در اعلامیهی مشترکی به همراه تعدادی از آیات و علمای کشور از جمله شهید آیت الله مدنی، شهید آیتالله دستغیب، شهید آیت الله صدوقی و … خواستار خلع شاه از قدرت شد که بازتاب زیادی در کشور داشت. ایشان همچنین در بهمن ماه 1357 جزو علمایی بود که در مسجد دانشگاه تهران، برای بازگشت امام(ره) به کشور – در زمان حکومت بختیار – تحصن کرده بودند.
ماجرای 3 بار مورد ترور و شهادت
شهید اشرفی اصفهانی پس از پیروزی انقلاب اسلامی نقش موثری در خنثی کردن توطئهی گروهکهای ضد انقلاب در غرب کشور داشت. وی طی حکمی در 23 / 7 / 1361 از سوی امام(ره) به عنوان امام جمعهی کرمانشاه منصوب شد. با شروع جنگ تحمیلی در سال 1359 شهید اشرفی اصفهانی به مدت 25 ماه در نماز جمعه مردم را تشویق به حضور در جبهههای جنگ میکرد و خود نیز بارها به دیدار رزمندگان در خط مقدم میرفت و با آنها گفتگو میکرد.
وی پس از آزادی قصر شیرین به آن شهر سفر کرد و دو رکعت نماز شکر در مسجد این شهر به جای آورد. وی به همراه امام جمعه اهواز به خرمشهر نیز رفت و در مسجد آنجا سخنرانی کرد. فعالیتهای گستردهی شهید اشرفی اصفهانی و نقش بیبدیل ایشان در استان سرانجام سبب شد تا منافقین که به شدت از اقدامات وی وحشت زده شده بودند، تصمیم به ترور ایشان بگیرند. وی 3 بار مورد ترور قرار گرفت؛ نخست در سال 1359 که هدف یک بمب صوتی قرار گرفت.
اقدام دوم در تیر ماه 1360 انجام شد که سه فرد مسلح هنگام ورود ایشان به مسجد بروجردی به وی شلیک و حتی یک نارنجک نیز پرتاب کردند که باعث شهید و زخمی شدن تعدادی از مردم بیگناه استان شد. سرانجام در 23 مهر 1361 در روز جمعه هنگامی که شهید اشرفی اصفهانی خطبهی اول نماز را آغاز کرده بود در هنگام سجده بر اثر انفجار نارنجک به شهادت رسید.
تشییع ایشان با شکوه فراوانی در استان کرمانشاه برگزار شد و جنازهی آن بزرگوار بنابر وصیتشان در گلستان شهدای اصفهان به خاک سپرده شد.
منبع: مرکز اسناد انقلاب اسلامی