1. بازی قدیمی هفت سنگ یک بازی پر جنب و جوش
هفت سنگ را روی هم قرار دهید و سپس در فاصله هفت قدمی یا هفت متری از سنگ ها یک خط بکشید.
افراد به دو گروه مساوی تقسیم می شوند و هر کدام یکی از بازیکنان خود را به عنوان سردسته و رهبر برمی گزینند.
یک گروه در فاصله معینی از محل هفت سنگ ، که روی هم چیده شده اند قرار می گیرند تا به نوبت با توپ تنیس سنگ ها را مورد هدف قرار داده و بزنند.
گروه دوم نیز در پشت هفت سنگ ، منتظر نتیجه اند تا هرگاه توپ پرتاب شده توسط گروه اول به هفت سنگ برخورد نکرد، فورا جایشان را با آن گروه عوض کنند.
اگر برخورد کرد و آرایش آنها را برهم زد، توپ را بردارند و با پاسکاری و هدف گیری سعی کنند نفرات گروه اول را با توپ بزنند که اگر اصابت کند، از دور بازی اخراج می شود.
و همچنین نفرات گروه اول در هر فرصتی که به دست آورند به سراغ سنگها می روند تا آنها را روی هم بچینند و یک امتیاز بگیرند و مشخص است که برای انجام چنین کاری ، یکی از دوستان بایستی خود را به خطر بیندازد و یارش را در مقابل ضربات توپ پوشش دهد.
چنانچه اگر باز هم مورد ضرب توپ قرار گرفت و از بازی اخراج شد ، دیگری کار را به اتمام می رساند ولی اگر دیگر بازیکنی نمانده باشد ، بازی تمام و در دور بعدی جای و نقش گروه ها عوض می شود.
در پایان، گروهی که زودتر 7 امتیاز را کسب نماید برنده است.
بازی قدیمی هفت سنگ در شکل دیگری با شرایط فوق درون یک دایره بزرگ اجرا می شود.
در مرکز همین دایره دایره ایی کوچکتر که محل چیدن هفت سنگ است رسم شده است همه بازیکنان در خارج از دوایر هستند.
بعد از برخورد توپ گروه اول و ریختن آنها یکی از افراد گروه دوم تمام اعضای گروه اول را در داخل دایره تعقیب میکند تا آنها را با دست بزند و مانع از چیدن سنگ ها روی هم شود و هر گاه خسته شد نفر بعدی مسوولیت تعقیب را به عهده می گیرد.
2. بازی قدیمی یه قل دو قل
این بازی، اهداف آموزشی نیز دارد، به خصوص در رابطه با علم ریاضی ، آشنایی و درک مفهوم دسته بندی اعداد و مجموعه های پنج عضوی و جمع افزاری آنها که در دوران تحصیل مقطع پایه ی اول ، مدتها طول می کشد تا این عناوین تدریس شود و این بازی قادراست همان ها را با چند دور تکرار بیاموزد.
در این بازی است که کودک می تواند، مهارت ها وقابلیت های فراوانی ، در دستها و انگشتانش ایجاد کند.
ابتدا با جفت یا تک آمدن ، آغاز کننده بازی را مشخص می کنند، به این گونه که یکی از بازیکنان سنگ ها را در مشت می گیرد تا دیگری بگوید زوج است یا فرد.
بازی قدیمی یه قل دو قل چندین مرحله دارد و بازیکن با اجرای موفق هر مرحله، به مرحله دیگر راه می یابد، ولی اگر در هر مرحله مرتکب اشتباه شود، می بازد و باید بازی را به نفر بعدی واگذار کند.
- مرحله اول : پنج سنگ را به گونه ای که جدا از هم باشد روی زمین پخش می کنند، آغاز کننده بازی یکی از سنگ ها را بر می دارد و به بالا می اندازد و در فاصله زمانی پایین آمدن سنگ، یکی از سنگ های روی زمین را بر می دارد و با همان دست، سنگ بالا انداخته را که در حال سقوط است می گیرد و به همین شیوه همه سنگ ها را بر می دارد.
- مرحله دوم : سنگ را به گونه ای که دو به دو قرار بگیرد، روی زمین پخش می کند؛ یکی را برمی دارد و به بالا می اندازد و سنگ ها را دوتایی از روی زمین بر می دارد.
- مرحله سوم : مانند مراحل مذکور است؛ با این تفاوت که چهار سنگ روی زمین را باید در دو حرکت یک تایی و سه تایی بردارد.
- مرحلاه چهارم : یک سنگ را به هوا می اندازد و چهار سنگ را با هم از روی زمین بر می دارد و سنگ معلق در هوا را می گیرد.
- مرحله پنجم : یک سنگ را به هوا می اندازد، در حالی که چهار سنگ دیگر در مشت است انگشت سبابه را به زمین می کشد، بعد سنگ را در هوا می گیرد.
- مرحله ششم : بازیکن سنگ ها را پخش می کند یکی را بر می دارد و بالا می اندازد، در فاصله بازگشت، یکی از سنگ های روی زمین را بر می دارد و سنگ هوا را می گیرد و با یک پرتاب دیگر، سنگی را که از روی زمین برمی دارد با یکی از سنگ ها عوض می کند و به همین روش، مرحله را با تعویض تمامی سنگ ها به پایان می رساند.
- مرحله هفتم : در این مرحله، بازیکن بعد از ریختن سنگ ها روی زمین، دست چپ را در یک طرف آن ها به شکل عمودی بر زمین می گذارد و دیواری درست می کند.
با دست راست یکی را بعد از برداشتن به طرف بالا می اندازد و دو بار می گیرد و دراین فاصله باید یکی از سنگ ها را بردارد و آن سوی دیوار بگذارد و این حرکت را برای تمامی سنگ ها اجرا کند. - مرحله هشتم : در این مرحله، بازیکن سنگ ها را یک جا به طرف بالا می اندازد و در فاصله بازگشت آن ها، به سرعت دست ها را به هم می چسباند و با دو کف دست، سنگ ها را می گیرد.
دوباره آن ها را در همان حالت با دو دست به طرف بالا می اندازد و در این فاصله دست ها را وارونه می کند و از ناحیه انگشت سبابه به هم می چسباند و آن ها را با پشت دست هایش می گیرد.
سپس سنگ ها را به بالا پرتاب می کند و با کف دو دست می گیرد. افتادن حتی یک سنگ موجب سوختن است و هر کدام از بازیکنان که این مراحل را بدون اشتباه بگذرانند، برنده بازی معرفی می شوند.
اگر در هر مرحله بسوزند، باید بازیکن حریف بازی را ادامه بدهد. - مرحله نهم : مرحله تنبیه است و دو بازیکن رو به روی هم می نشینند؛ بازنده کف دستش را به زمین می چسباند و نفر برنده سنگها را یکی یکی با اسامی تنبیهها مانند : «نوازش و برداشتن عسل از کندو» پشت دست او می چسباند.
سپس باید با یک حرکت همه سنگ ها را به سوی بالا بیندازد و با کف دست بگیرد، اگر توانست همه را بگیرد تنبیهی متوجه او نیست اما اگر سنگی روی زمین بیفتد به تعداد سنگهای افتاده برای او جریمه تعیین میکنند.
معمولا مادر بزرگ ها بسیار تو بازی یه قل دو قل ماهر بودند و همیشه برنده بازی بودند.
3. بازی لی لی
لیلی بازی یک بازی جهانی است و اغلب کودکان آن را به خوبی میشناسند.
از اهداف که لی لی بازی دنبال میکند میتوان ، استقامت و تقویت عضلات و بهبود سرعت عکسالعملها ، چابکی و چالاکی اشاره کرد و به حفظ تعادل در کودک کمک میکند.
ابتدا دو بازیکن به عنوان سرگروه تعیین می شوند و سایر بازیکنان را به طور مساوی تقسیم می کنند.
زمین مستطیل هموارى را انتخاب و آن را به شش خانه یا 8 خانه مساوى تقسیم مىکنند و بازی را طبق قوانین بازی شروع می کنند.
بعد به قید قرعه (مانند شیر و خط) گروهی داخل زمین بازی قرار می گیرند و گروه دیگر در بیرون زمین به عنوان مهاجم.
بازی لی لی بدین ترتیب آغاز می شود که به پیشنهاد سرگروه مهاجم، یکی از یاران با یک پا وارد زمین بازی می شود و به صورت لی لی به طرف بازیکنان داخل زمین حمله کرده و با دست آنها را لمس می کند که موجب سوختن و خارج شدن آنها از داخل زمین بازی می شود.
البته در این میان فردی که لی لی می رود سعی دارد با سرعت بیشتر و حفظ تعادل، وظیفه اش را انجام دهد و بازیکنان داخل زمین نیز سعی بر این دارند که با فرار کردن، از دسترس حریف مهاجم دور بمانند.
حال چنانچه اگر بازیکن مهاجم خسته شده و پای دیگرش را نیز روی زمین بگذارد خواهد سوخت. و بایستی نفر دیگری بنا به پیشنهاد سرگروه داخل زمین بیاید و رَوَند بازی را حفظ کند.
این بازی تا لی لی رفتن آخرین نفر از گروه مهاجم ادامه می یابد چنانچه اگر توانسته باشند تمام بازیکنان داخل زمین را لمس کنند.
در دور بعدی جای دو گروه عوض می شود و آنها داخل زمین قرار می گیرند و گرنه در دور بعدی نیز به عنوان گروه مهاجم بازی خواهند کرد.
هر بُرد یک امتیاز دارد و در آخر بازی ، هر کدام از گروه ها بتواند امتیازات خود را به حد نصاب برساند برنده بازی اعلام می گردد.
4. بازی خروس جنگی بازی مورد علاقه پسر ها
بازی خروس جنگی بازی پرتحرکی بود که باید دست ها را روی سینه می زدیم و روی یک پا می پریدیم و به حریف تنه می زدیم.
5. عمو زنجیر باف یکی از بازی های جذاب قدیمی
این بازی به خاطر هیجان و سرعت و تحرکی که دارد با هدف ایجاد شور و شادی، تقویت عضلات، سرعت و دقت را به کودکان آموزش میدهد و حس حضور و مشارکت در کار گروهی در آنها تقویت میکند.
6. بازی الک دولک
این بازی بین دو گروه است که بسیار سرگرم کننده و پر جنب و جوش است و باعث رشد مهارتهای حرکتی ، چابکی و تقویت عضلات دست و پا می شود.
سردسته ای که میخواهد بازی الک دولک را شروع کند،در یک محل از زمین بازی دو تا سنگ را به فاصله یک وجب دست،کنار هم قرار میدهد.
بعد چوب الک را روی آن میگذارد و چوب دولک را به دست میگیرد. یارانش هم دور سردسته جمع میشوند و با اجازه سر دسته دوم بازی را شروع میکنند.
ابتدا نوک چوب دولک را زیر چوب الک میگذارد و با چند بار حرکت دادن آن به چپ و راست،با یک حرکت چوب الک را به هوا پرتاب میکند.
دراین هنگام دسته مقابل که منتظر پرتاب شدن چوب الک درهوا هستند ، به دنبالش میدوند تا آن را بگیرند.
اگرچوب الک را درهوا گرفتند ، بازی به نفع آنها تمام میشود و گروه با زنده بازی را به گروه دوم واگذار میکنند.
اگرچوب الک را نگرفتند ، یکی ازبازیکنان همان دسته اول، چوب الک را برمی دارد و از همان محلی که به زمین افتاده است به طرف محلی که از آنجا به هوا پرتاب شده،نشانه گیری کرده و پرتاب میکند.طوری که در همان محل به زمین بنشیند.
دراین وقت بازیکنی که الک را به هوا پرتاب کرده است ، در آن محل ایستاده تا با چوب دولک مانع به زمین رسیدن چوب الک شود.
حتی میتواند با همان چوب دولک به چوب الک بزند وآن را دوباره به هوا پرتاب کند.اما اگر نتواند مانع به زمین افتادن الک شود ،این بار نوبت آن بازیکن تمام شده و بازی را به یکی از یاران خود تحویل میدهد که بازی را ادامه دهد.
ولی اگر الک راطوری زد که به هوا پرتاب شد ، درمحلی دیگر به زمین افتاد ، همان بازیکن که الک را به هوا پرتاب کرده با چوب دولک فاصله بین الک تا محلی که چوب الک از آنجا به هوا پرتاب شده را اندازه گیری میکند و گروهشان امتیازمی گیرد.
(هریک بار اندازه دولک ،یک امتیازاست) بازی دوباره ادامه پیدا می کند تاهر دسته که تؤام است حدنصاب امتیاز راکسب کند برنده بازی میشود.
7. بازی قدیمی گرگم و گله می برم
این بازی کودکان را در مقابل دشمن مشترک، متحد ساخته و نقش والدین را در حراست و امنیت خانه و خانواده، به کودکان یاد می دهد.
شرکت کنندگان بازی گرگم و گله می برم باید بیشتر از ۴ نفر باشند. از بین آن ها یکی گرگ می شود و دیگری چوپان . همه ی کودکان پشت چوپان ، کمر یکدیگر را میگیرند.
هرچه تعداد بچه ها بیشتر باشد، بازی هیجانانگیزتر میشود. گرگ روبه روی چوپان و گلهای که پشت سرش است، می ایستد و میخواند : گرگم و گله میبرم. گوسفندان هم میخوانند : چوپون دارم نمیذارم.
- گرگ دندان نشان میدهدو می گوید: کارد من تیزتره ، لقمه ی من لذیذتره.
- خونه ی خاله از کدوم وره؟
- از این ور و از اون وره.
گوسفندان شروع میکنند به راست و چپ حرکت کردن.
گرگ هم همینکار را می کند. تا یکی از کودکان را که نتوانسته در حرکت با دیگران هماهنگ شود، میگیرد.
او جزو دسته ی گرگ میشود ، کمر گرگ را میگیرد و به جدا کردن گوسفندان از گله کمک میکند و با او شعر میخواند.
بازی گرگم و گله می برم یک سرگرمی پرشور و نشاط است و مشارکت و کار گروهی را به کودکان میآموزد . بازنده ندارد و هر دو گروه برندهاند.
دیگر بازی های قدیمی دهه ی 60
از دیگر بازی های قدیمی که برای دهه شصتی ها خاطره های خوبی را به جا گذاشته است می توان موارد زیر را نام برد :
8. نون بیار کباب ببر
9. وسطی
10. هپ هپ
11. بشین و پاشو
12. تاپ تاپ خمیر
13. دستمال پشتی
14. اتل متل توتوله
15. بالابلندی
16. بازی رنگها
17. زو (بَد بَده)
18. سنگ، کاغذ، قیچی
19. شاه، دزد، وزیر
20. شکرپنیر
21. شمع گل پروانه
22. قلعه
23. کش بازی
24. گردو، شکستم
25. گل یا پوچ
26. طناببازی
27. لی لی حوضک
سرگرمی های شیرین از زبان یک دهه شصتی
یادش به خیر روزهای بهاری دهه ۶۰ ، روزهای شیرین کودکی ، وقتی با رسیدن فصل بهار ، هوا بهترین می شد کم کم سروصدای بچه ها از کوچه به گوش می رسید.
دستکش های کاموایی و چکمه های پلاستیکی را کنار می گذاشتیم و با دوچرخه هایی که نوار پیچ شده بود و لاستیک هایش هم با شبرنگ و … زیبا شده بود سر از کوچه وخیابان درمی آوردیم.
یکی دو قول جانانه حین یک قل و دو قل به هم می دادیم که رفاقتمان پابرجاست ، حین توشله بازی یاد می گرفتیم که برای رسیدن به موفقیت باید هدف را شناسایی کرد.
مرغ و خروس های هم محله ای ها با دیدن بازی «خروس جنگی» پسرها متواری می شدند. همان بازی پرتحرکی که باید دست ها را روی سینه می زدیم و روی یک پا می پریدیم و به حریف تنه می زدیم.
عمو زنجیر باف بیشتر شبیه اجرای سرود بود تا بازی.
اما بازی «گرگم و گله می برم» استرس زیادی تحمیل می کرد حتی اگر رجز می خواندیم که: «چوپون دارم نمی ذارم.»
کم کم که زندگی آپارتمان نشینی رواج پیدا کرد و خانواده ها به منظور پاستوریزه ماندن بچه ها، کمتر به آن ها اجازه می دادند توی کوچه بروند، بازی هایی مثل «پینگ پنگ خانواده»، (دو تا راکت ساده و یک توپ ابری) و … متداول شد.
کافی بود مقدار کمی کاغذ باطله به دستمان می رسید، با کاغذ اوریگامی می ساختیم ، حداقل یک نوع اوریگامی ساده که معمولا اسمش «نمکدون» بود و یک سرگرمی فکری بود.
تفنگ ، کشتی ، موشک ، راکت یا ترقه (کاغذهایی که خیلی تا می شد و با یک ضربه صدای بلندی ایجاد می کرد) کار دستی های ساده ای بود اما اگر هیچ هنری نداشتیم لااقل می توانستیم با کاغذ قیف درست کنیم و داخلش تخمه بریزیم.
ناگفته نماند سرگرم شدن ما همیشه این قدر ساده و بی خطر نبود، بعضی وقت ها پسرها پلخمون درست می کردند و با انگیزه شکار حیوانات زبان بسته می افتادند به جان شیشه های همسایه ها!
فصل بهار موقعیت خوبی بود برای پسرها تا با انواع ترفندهای ممکن موهایشان را که همیشه با ماشین های دستی پدر تراشیده می شد بلند کنند تا در تابستان حسابی بلند شده باشد.
اما گاهی اوقات به هر زحمتی بود تا خرداد قسر در می رفتیم و در اوج هیجان امتحانات ناغافل گیر آقای ناظم می افتادیم.
یک تذکر جدی به ما ابلاغ می شد و اگر تا فردا کچل نمی کردیم بعید نبود آقای ناظم خودش زحمت ایجاد یک چهارراه را روی کله مبارک ما بکشد.
یعنی به شکل علامت مثبت (+) کله ما را بزند تا به دنبال تمسخر دوست و آشنا متنبه بشویم.
این عکس شاید از نظر زیباییشناختی ارزش چندانی نداشته باشد. اما برای من به لحاظ بازآفرینی خاطرات دوران کودکی آنچنان زیبا و شیرین است که در توصیف نمیگنجد.
ما پنج خواهر و برادر بودیم در خانهای متوسط. هیچکداممان برای خودمان اتاق جدا نداشتیم. محل خواب دخترها و پسرها را با دو پشه بند مشترک بین سه خواهر و دو برادر جدا میکردیم.
برای خالهبازی هایمان با پشتی و چادرشب خانه میساختیم. خانههایی با یک دنیا سادگی. یک دنیا آرامش. یک دنیا خاطره.
برای جدا سازی محل خواب ریحان بخاطر وابستگی روحی اش تلاشهای ناموفق زیادی داشتم. ریحان اتاق جدا ندارد. تصمیم گرفتم گوشهای از خانهی چهل و سه متریمان را برای ریحان به سبک بازیهای دهه شصتی خودم پارتیشن بندی کنم.
حالا ریحان مدتی است با میل خودش در اتاق مامانساز میخوابد ، بازی میکند، اتاقش را خراب میکند و ذوق میکند، دوباره با هم میسازیم و کیف میکند.
جهت کسب اطلاعات بیشتر به این منبع مراجعه کنید:منبع